هوای بارونیه امروز تهران باعث شد که بیام اینجا یکم بنویسم. با اینکه کلی صفحات اجتماعی وجود داره مثل توییتر و اینستاگرام و کلی جاهای دیگه که میشه نوشت و انتشار داد ولی نوشتن تو وبلاگ یه حال دیگه ای داره انگار هر کسی نمیاد و حال دلتو بخونه و بیشتر برای خودت داری مینویسی و یه عده خاص که به یادت هستن به بازدیدت میان
باید بگم از دختر کوچولو چهار ماهم که اسمش دلارام خانم که فوق العادست این دختر و از همین کودکی میشه فهمید که صبور و عاقله و دوست و رفیق همیشگی من خواهد شد
تو این مدت کارهایی هم کردم رفتم سراغ علاقم به یادگیری زبان فرانسه خیلی خوب جلو رفته تا الان و کلاس های سفیر داره خیلی بهم کمک میکنه , البته که زمان و تمرین بیشتری میطلبه تا استاد شدن. در آینده در موردش باید بیشتر بنویسم

خبر خوب البته برای خودم اینه که از برنامه نویسی دور نشده و به صورت دور کاری دارم ادامه میدم و تکنولوژی های که دارم باهاشون کار میکنم Spring boot , java , hibernate که راضیم ازشون :)

سوال این روزام اینه که چطور میشه حال خوب داشت؟ آیا نداشتن حال خوب نشانه ی چیزیه درون ما؟